آثار تاریخی مازندران بخصوص آمل

دیدگاه خود را اینجا بیان کنید تا از پیشنهادات و انتقاداتتان استفاده کنیم.


(مدیریت وبسایت مازندران بام ایران)



نگاهی به آثار تاریخی مازندران


آنچه دراین مقاله موردنظر است تنها معرفی ابنیه تاریخی مازندران و بحثی مختصر پیرامون تاریخ یکی از کهن ترین شهرهای آن خطه یعنی آمل میباشد.

نگارنده قصد ندارد یکایک بناهای کهن مازندران را از نظر وضع ساختمان و قدمت و سبک بنا و غیره معرفی و درآن باب موشکافی کند،‌این کاریست عظیم که احتیاج بفرصتی کافی و پژوهشی عمیق و پردامنه دارد و میتوان دراین خصوص چندین جلد کتاب مزبور طبع درآورد، امید است که این مسئله درآینده نزدیک صورت تحقق به خود گیرد .

 می دانیم که درباره مازندران تاکنون بتفصیل سخن رفته است، ابن‌اسفندیار و سیدظهیرالدین و ده‌ها نویسنده و محقق و وقایع‌نگار ایرانی و بیگانه نوشته‌های ذیقمیتی در خصوص سرزمین مذکور ازخود بیادگار گذاشته‌اند،‌معهذا درباره ابنیه و آثار قدیمی و کهنسال این خطه تحقیق مستقل و جداگانه‌ای بطورکامل صورت نگرفته و یا کمتر بآن عنایت شده است.

درمازندران آثار کهن و باستانی کم نیست، در شهرهای قدیمی و روستاهای دور و نزدیک درته دره‌های سرسبز و خرم و دردل کوهها و کوهپایه‌ها و جلگه‌های ساحلی درمیان مزارع برنج و چای و پنبه میتوانیم تعدادی از آنها را مشاهده کنیم، مخرب آب و هوائی درشرف نابودی است واگر مراقبت بعمل نیاید دیری نخواهد پائید که کلیه آنها را که گنیجینه‌ای برای مطالعه تاریخ این خطه است ازکف خواهیم داد. باید گفت که درطول زمان بعلت حوادث گوناگون و نیز مطائب طبیعی مانند زلزله در مازندران، بسیاری از آثار تاریخی که در مسیر راههای اصلی و ر دسترس بوده با خاک یکسان گردیده است و آنچه باقی مانده است اکثرا" در نواحی دورافتاده و پرت است، هنوز در نواحی جنوبی این خطه میتوان به آثار وابنیه‌ای برخورد ککه دور از نظر و دیدگذرندگان باقی مانده و زیبائی و اصالت خود را حفظ کرده است.

 بیشتر ابنیه باستانی مازندران را برجهائی تشکیل می دهد که دارای گنبد مخروطی است و برخی از آنها بداشتن درها و پنجره‌ها و صندوقچه‌های نفیس چوبی منبت‌کاری شده قدیمی شهرت دارد. ساختمان این برجها بطورکلی شامل بدنه و دیواره مدرو یا کثیرالاضلاع آجری با پی سنگی (یا تمام آجری) با گنبد مخروطی یا هرمی ترک‌دار و تزیینات گچی یا آجری در اطراف گنبد و درحد فاصل میان گنبد و بدنه می باشد که برخی ازاین بناها پنجره‌های مشبک یا شطرنجی دارد.

درکنار اکثر برجها و چسبیده بآنها ایوان و طاقی با پوشش کلشی یا سفالی و یا اخیرأ شیروانی مشاهده میشود که دراختیار متولی بقعه و خانواده‌اش قرار دارد و درآنهائی که بزرگتر و وسیعتر است مراسم روضه خوانی و سینه‌زنی در ایام عزاداری بر پا می گردد .

نگارنده در بازدیدی که از برخی از برجها بعمل آورد مشاهده نمود که گنبد بعضی از آنها از حالت نوک تیزی و تقریبأ‌صاف و هموار و یا بقول تنکابنی‌ها (پخت) شده است، در بسیاری از آنها خصوصأ اطراف و جوانب گنبد از خار و علف و درختچه‌های انجیر و آلوچه و کنوس (ازگیل) پوشیده شده که خود اینها در نابودی تدریجی برجها بی‌تأثیر نیستند. تعدادی ازاین برجها، آرامگاه امامزاده‌ها و یامنسوب بآنهاست.

 چند برج هم نام عرفا و دراویش را باخود دارد، معمولا"هرجا زیارتگاهی بچشم میخورد، چشمه آبی و درخت کهنسال چناری باید وجود داشته باشد مثل اینست که اینها در واقع لازم و ملزوم یکدیگرند. بعضی امامزاده‌ها صحیح‌النسب‌اند و برخی دیگر را ازاین بابت نصیبی نیست. در مازندران باختری برجهای مقبره‌ای را نمی‌بینیم شاید علت آن این باشد که رطوبت هواو نزولات آسمانی بیش از مازندران شرقی است.

فرمانروایان پیشین مازندران هم از ایجاد آرامگاه هائی بشکل برج جهت خود یا پدران خویش غافل نبوده‌اند البته تعداداین مقابر چندان زیاد نیست، اکثر آنها در تندباد حوادث محو و نابود شده، اثری از خود برجا نگذاشته است. مهمترین اینگونه بناها مقبره میرقوام‌الدین مرعشی در آمل است که در صفحات بعد وصف آن خواهد آمد. گذشته از برجها در مازندران مساجد و پلهای کهنسال و آب انبارهای قدیمی با کاشیکاری زیبا و بناهای نیمه ویران شاه‌عباسی را مشاهده میکنیم که هریک در خور تحقیق و پژوهشی جداگانه است.

 اکنون همان طوری که قبلا" ‌اشاره کردیم شمه‌ای د رباب تاریخ آمل که از شهرهای کهنسال مازندران و مرکز حکومت بسیاری از فرمانروایان این خطه بوده است میپردازیم و خاطرنشان میسازیم که دراین خصوص آنچه بیشتر مورد توجه ماست آثار و بناهای تاریخی موجود دراین شهر می باشد.

 آرامگاه سید بزرگ آمل ، عکس نگارنده درباره تاریخ آمل در کلیه کتبی که در باب طبرستان یا مازندران نگاشته شده است مطالبی مختصر یا مشروح می‌یابیم، تاریخ بنای این شهر هم مانند بسیاری از شهرهای قدیمی ایران با افسانه و حکایت همراه است. «پادشاهی بود فیروزنام که در بلخ میزیست، وی در جستجوی همسری خوب چهره بود که سیمای اورا به خواب دیده بود،‌یکی از فرستادگان وی جهت پیداکردن دختری که شاه مشخصات اورا داده بود و دل از وی ربوده،‌به طبرستان آمد و به روستائی طوسان نام وارد شد و پس از مدتی جستجو دختر موردنظر شهریار را یافت و با خود به بلخ برد آن دختر بهمسری شاه درآمد،

روزی شاه ازاو پرسشی کرد که جوابی مناسب به گویش مازندرانی از وی شنید، پس شاه برای اینکه پاداشی بهمسر مازندرانی خویش دهد ازاو پرسید چه آرزوئی داری که تا برآورده سازم آن زن گفت دوست آن دارم که در زادگاه من شهری بسازی درکنار آب هرمز، خواسته زن مورد قبول شهریار واقع شد و شهری بزرگ ایجاد گردید ولی چون آب هرمز بآن نمی رسید به ناچار شهری دیگر که استانه سرا نام گرفت برپا شد و نام بعدی آن آمل بود زیرا که دختر مازندرانی آمله نام داشت».

مطالبی که ذکر شد خلاصه داستانی بود که مورخان و جغرافی‌نویسان قدیم درباره بنای شهر آمل ذکر کرده‌اند. چون بحث درباره کلیه وقایعی که درشهر آمل بوقوع پیوسته است از حوصله این مقال خارج است و می توان آنرا بطور مفصل در کتابهای تاریخ مازندران مطالعه کرد لاجرم بشرح موضوعات می گذرد، این رود قبل از خروج از کوهسار البرز دره‌ای سرسبز و خرم و فراخ راکه اطراف آنرا جنگلهای انبوهی احاطه کرده است پشت سر نهاده بسوی آمل رهسپار می گردد.

 زیبائی آمل به هراز است و گاه ویرانی آن نیز هراز!؟ درطول تاریخ چندین‌بار رودخانه هراز بستر خود را تغییر داده و براثر طغیان آب قسمتی ازشهر را بکلی نابود ساخته است. «ژوبر» سفیر اعزامی ناپلئون بدربار فتحعلیشاه از آمل دیدن کرده و مطالبی درباره رودخانه هراز و تمرکز کارگاههای ذوب آهن در کرانه‌های آن در کتاب خود ذکر کرده است ومعلوم می دارد که ایرانیان دیر زمانی است که سنگ‌آهن را در کوره‌های پرحرارت خود ذوب کرده و آهن مرغوب بدست می آورده‌اند:

 «شهر آمل بر روی کرانه چپ یک رودخانه قابل توجهی بنام هراز که آبش تند است بنا شده است، این رودخانه اخیرأ یک پل خیلی زیبا را که ده چشمه داشته و با سنگ و آجر ساخته شده بود ازجاکنده و باخود برده است، اکنون باید کمی پائین‌تر باگدار گذشت، آب آن بدوشاخه بخش میشود و برروی سنگریزه‌ها و تخته سنگهای گنده روان است. بر روی کرانه چپ آثار یک حصار آجیر که تا حدی منظم است بجا مانده و این حصار، شهر را ازاین پهلو می بسته است، اکنون از چندین مدخل می توان داخل شهر شد.

 درپهلوی غربی هیچ گونه دیواری و حصاری نیست، خانه‌ها درمیان درختها دریک محوطه فراخی پراکنده بچشم میخورند، شماره خانه‌های آنجا تقریبأ سه هزار تا است ولی بخش بزرگی ازآنها درآن موقع خالی بود زیرا که بزرگان آنجا و بسیاری دهقانان به کوهستانها رفته وهنوز برنگشته بودند. خیلی کارگر آهنکار در آمل بچشم میخورد، در پیرامون قلمرو آنجاست که معدن‌های مازندران را استخراج می کنند.»

دراینجا ژوبر بوجود کارگاههای ذوب آهن دراطراف هراز و نور اشاره مینماید: «بیشتر کوره‌ها و کارگاههای آهنگری در قلمرو نور و بر روی رود هراز و شعبه‌هایش گردهم آمده‌اند، اکنون ببینیم که این استخراج عبارت ازچیست: دو خانواده باهم در جنگلی که برودخانه دسترسی داشته باشد مستقر می شوند آنها یک تنور خیلی زمخت میسازند و به آن یک دم آهنگری نصب مینمایند و درهمان هنگام بکارساختن یک منبع بزرگ سفالی مشغولند که درآن جا ذغال لازم برای کار خود را درست کنند،‌هنگامی که این ساختمان خشک شد همه به گردآوردن سنگهائی که به نظر می‌آید دارای ‎آهن هستند و درجریان آب به چشم می خورد

می پردازند، آنگاه آنها را همین‌گونه آب میکنند،‌درهربار ریخته‌گری تقریبأ شانزده کنتال سنگ بکار میرود و یک کنتال آهن از آن به دست میآید که می گویند خیلی خوبست، این عمل 24 ساعت طول می کشد و آهن به تکه‌هائی که سنگینی آن به شش تا هفت لیور می رسد ازهم جدا می شود و تااندازه‌ای شبیه بیک محور کوچک چرخ است ولی زمخت و پر ازسوراخ میباشد در همین حالت آنرا کنتالی تقریبأ پانزده فرانک میفروشند، مردن این شهرستان به این کار از آخر اکتبر تاماه مه میپردازند، مرا مطمئن کرده‌اند که تعداد این کوره‌های آهنگری بیش از سی‌تا نیست،

می‌بینیم که این محصولات به هیچ وجه کافی برای نیازمندیهای ایران و بین‌النهرین نیست، روس‌ها کمبود آن راپر می کنند، با این همه آهن‌های مازندران را به بغداد، موصل و تا دمشق میبرند. من نمی دانم که این کار برای آنست که جنس آهن آنجا برای برخی کارها مناسب تر است یا آنکه بهای آن ازمال اروپا ارزان تر تمام می شود،‌با اینکه این همه راه میان آنجا و دریای خزر است یک بازرگان یمن گفت که او هرکنتال را تقریبأ شصت فرانک درموصل میفروشد، من ندیدم که آنها گلوله توپ بسازند.

 نمای جنوبی بقعه شالمر گنبد ـ قریه پائین دزا ـ حومه ساری مرحوم صنیع‌الدوله درکتاب مرآت‌البلدان از قدمت شهر آمل سخن می گوید و صفحاتی از کتاب خود را بدین کار اختصاص می دهد ولی چون گفته شد که قصد نداریم درهمه موارد تاریخ شهر مذکور مطالبی عنوان نمائیم از اینرو بذکر قسمتی از نوشته‌های ایشان دراینجا اکتفا می نمائیم:

‌ « درحوالی آمل معدن آهنی است بسیار مفید و آهن زیاد در سوابق ایام ازاو عمل میآورده‌اند. شهر آمل خیلی پرجمعیت است بخصوص درفصل زمستان، شش‌ماه ازسال را اهالی این شهر برده لاریجان بلکه بدماوند و فیروزکوه به ییلاق می روند و شش‌ماه دیگر را در آمل میباشند دویست سال قبل اگر سمت غربی رودخانه هراز آباد بوده دراینوقت سمت شرقی نیز آباد است، پل طولانی کم‌عرضی ازسنگ و آجر برروی این رودخانه عبارت از ده طاق بنا شده، نسبت این بنا را باعراب میدهند ولی ازظاهر وضع چنان مینماید که قدیمتر ازفتح اسلام بنا شده باشد. از دوسه نفر شنیدم که خرابه‌های زیاد که به اصطلاح خودشان آثار گبری مینامند درحوالی شهرآمل زیاد است،‌شهر آمل بقدری مستعد است که میتوان با جزئی توجه و خرجی اورا بهترین شهری از شهرهای ایران نمود .

 اینک ازآمل تا دارالخلافه باهره همه‌جا راه طوریست که دوعراده و کالسکه که بخواهند از پهلوی یکدیگر عبور کنند بدون تصادف و مزاحمت یکدیگر ازهم میگذرند، درهیچ نقطه و موضع از برای عابرین زحمتی نیست، بعد آمل از دارالخلافه باهره تقریبأ بیست‌وپنج فرسخ بخط مستقیم و ازراه معروف متداول بیست‌وهفت فرسخ است.»

 «بنای آمل مربوط بعهدی بسیار باستانی است، مؤلفین مسلمان، آنرا تا عهودی افسانه‌آمیز بعقب میبرند، درهرحال شهر جدید بر روی خرابه‌های شهر قدیمیتر دیگری برپا شده که او نیز براثر آبها و جنگها ویران بوده و دوباره ساخته شده است. وقتی دراطراف شهر میگردیم درهرقدم بقایای شهر قبلی و بناهائی که خود ویران شده‌اند می‌بینیم، بعضی از مهمترین آنها هنوز پایدارند. بقعه امامزاده عیسی‌بن کاظم (ع) واقع درقریه خارمیان حومه ساری درغرب شهر فعلی، بستری که درآن هراز رود زمانی شهری را که امروز ویران است معمور میداشته است مشاهده می شود یک جریان آب جدید درمیان همین خرابه‌ها بستر خودرا حفر کرده و درکناره‌های مرتفع رود سینه دیوارها، ترعه و جویهای طاق‌زده شده دیده می شوند، درشرق شهر جدید در پائین دست پل زمینهای وسیعی وجود دارند که سابقا" پوشیده از ساختمان ها بوده و اینک صنعتکاران درآن حفاری و کندو کاو کرده خاک ها را جهت جمع‌آوری مواد فلزی گمشده می شویند،‌سیاحتی ازاین کارگاه ها مفید است در اینجا بناهای خانه‌هائی با بناکاریهای بسیار دقیق و ظریف با آهک، سنگفرشهای کوچه، تنوری که درآن نان می‌پخته‌اند، سنگ های آسیا، و مقدار عظیمی از خرده ریزه‌های متراکم در رسوبات رودخانه دیده می شود.

غالب اوقات دراین ویرانه‌ها جواهرات و اشیاء‌برنجی پیدا میکنند (من توانستم چندتا ازآنها را برای خود تهیه کنم) اینجا و آنجا اسکلت آدمها و حیوانات، مدفون درین خرابه‌ها بسیار زیاد است، و این خود دلیل برآنست که سیل ناگهان واقع شده، هرچیز را درمسیر خود خراب کرده و حتی برای سکنه فرصت فرار باقی نگذاشته است.»

 آنچه گذشت مطالبی بود که هشتاد وچند سال قبل ژاک دومرگان فرانسوی درباره آمل و رودهراز و طغیان خانمان‌برانداز آن نگاشته است، ایشان هم مانند همه جهانگردان و سیاحاتی که در دوران قاجاریه بایران آمده‌اند دست خالی باز نگشته و علاوه بر تاراج آثار تاریخی مکشوفه در شوش سهم و حصه گرانبهائی هم از حفریات غیرقانونی آمل بدست آورده‌اند.

 ه.ل. رابینو کنسول دولت بریتانیا در رشت (از سال 1285 تا 1291 شمسی) درکتاب خود تحت عنوان «مازندران و استراباد» درباره آمل مینویسد: «آمل از زلزله و طغیانهای رودخانه هراز صدمات بسیار دیده، هروقت مردم آجر لازم دارند هرنقطه‌ای را که بعمق چند پامی کنند آنچه بخواهند آجر بدست می‌آورند.

 اندازه بعضی ازاین آجرها 16 اینچ در 16 اینچ و بضخامت سه اینج است و به آجرهای گبری موسومند. آمل شهری باشکوه است، چهاردروازه دارد هرچند دری وجود ندارد،‌آنها عبارتند از دروازه تهران یا لاریجان،

 دروازه بارفروش (بابل کنونی که درقدیم مامطیر و بعد بارفروشده نام داشت)،

دروازه تلیکه سر، دروازه نور. شهر آمل دارای دوهزارخانه و درکنار رودخانه هراز واقع است و دومحله نیز درساحل شرقی هراز هست که بوسیله پلی بشهر مربوط می شوند، این پل دوازده طاق دارد و به پل دوازده پله موسوم است.»

 درآمل و سایر نواحی استان مازندران تاکنون تحقیقات باستانشناسی بسیار کم صورت گرفته معهذا از کاوشهای گذشته آثاری از مدنیت شکوفان این منطقه بدست آمده است، دراین مورد از کتاب راهنمای صنایع اسلامی استعانت می‌جوئیم:

 «سفال نقاشی شده متعلق به دوره سامانی در نواحی غربی ایران و بیشتر درآمل و ایالت مازندارن پیدا شده است، تزیینات چند رنگ آنها شامل شکل پرندگان و برگ و نوشته بخط کوفی و شکل ترنجی مدور در وسط به ظروف زیبای ارغوانی و قرمز و سبز زیتونی است.»

 درجای دیگر به ظروف زیبای مکشوفه این خطه اشاره مینماید: «یک نوع دیگر از ظروف گبری که طرحهای بریده روی آنها بانقطه و خط سبز و اشکال هندسی توأم است ازشمال ایران یعنی ازآمل درایالت مازندران به دست آمده است.

سه قطعه ازاین ظروف در موزه متروپولیتن وجود دارد،‌این ظروف بردونوع هستند:‌یکنوع دارای اشکال هندسی و تزیینات نقطه‌ای یا لکه‌دار است و نوع دیگر اشکال پرنده و حیوان بطرح عجیب روی آنها نقش شده است، تاریخ ساخت آنها نیز مختلف است در بعضی از تعبیرات مانند شکل پرنده پیروی از اسلوب ساسانی است درحالی که تعبیرات دیگر در ظروف گبری و سایر ظروف دوره عباسی قرن هشتم و نهم (میلادی) دیده می شود،

‌بسیاری از ظروف آمل از لحاظ شکل و ساخت و طرز پایه و غیره حاکی از تکامل این صنعت است و باید آنها رامتعلق بدوره متأخّرتری مثلأ قرن دهم دانست، دربعضی موارد بخصوص وقتی طرح تزیینی ظروف دارای اسلوبی سلجوقی است تاریخ آنرا باید قرن یازدهم و دوازدهم بشمار آورد.»

 بالاخره درکتاب مازندران تألیف آقای عباس شایان هم بکشف ظروف قدیمی ازکاشیهای اصل و مصور و ظروف گلی و لعابی منقوش گرانبها اشاره شده است،‌ نویسنده مذکور یادآور میشود که درسنوات گذشته کاوش زمینها درآمل برای دلالان و بیگانگان آزاد بوده و دستجات زیادی از عتیقه فروشان کلیمی و دیگران بکاوش زمینهای داخل شهر و اطراف مشغول بوده‌اند، اینان ظروف و مسکوکات طلا و نقره قدیمی را از دل خاک بیرون آورده و حتی در اراضی داخل شهر بوسیله خاکشوئی ذرات طال بدست میآورده‌اند ولی بعدأ این قبیل کاوشها و خاکشوئیها ممنوع گردید.

 اینک به طور اختصار شمه‌ای درباره بناهای تاریخی موجود درآمل بیان می نمائیم:

مهم ترین ابنیه قدیمی آمل عبارتست ازبقعه میر بزرگ، بقعه امامزاده ابراهیم،‌(گنبد ناصرالحق و شمس طبری دوبنای تاریخی مجاورهم)، بقعه میرحیدر یا سه تن یا سه سید، گنبد آتشکده، پل دوازده چشمه. درکتاب رابینو درباره مسجد جامع آمل و گنبد کبود مطالبی ذکر شده است و ما اکنون درباره بقعه یا مشهد میربزرگ و بقعه امام‌زاده ابراهیم صحبت می کنیم:

 بقعه میرقوام‌الدین مرعشی ـ قبلأ گفتیم که در مازندران آرامگاهه ا و مقابر امرا و سلاطین محلی هنوز کمابیش موجود است که از آن میان معظم‌تر و باشکوهتر بقعه میربزرگ در داخل شهر آمل است. میرقوام‌الدین مرعشی مؤسس و بنیانگزار سلسله‌ای از سادات بود که ازسال 760 تا درحدود 989 هجی قمری در مازندران حکومت داشتند،‌بقعه مزبور که هم‌اکنون دردست تعمیر است در زمان شاه‌عباس‌کبیر ساخته شده و قسمتی از کاشیها و تزیینات خود را حفظ کرده است،‌

بنای اصلی بقعه درزمان تیمور لنگ ویران گردید و اقدام شاه صفوی در تجدید بنای آن بعلت نسبت و قرابتی بود که از جانب مادر با سادات مرعشی مازندران داشت،‌ساختمان بقعه آجری و دارای کاشیهای جالب برنگهای آبی و سفید و نارنجی و کبود میباشد، صندوق اصلی مقبره را در سالهای گذشته بسرقت برده‌اند. ازاره داخل صحن دارای کاشیهای گل و بته‌دار تا ارتفاع تقریبا" دومتر است. مدخل بنا دارای کاشیهائی زیبا بالوان مختلف است، درکتاب دومرگان نقشه و سه تصویر ازبقعه میربزرگ موجود است. دریکی از تصاویر دراطراف مقبره صحرائی بنظر میرسد درحالیکه امروزه تمام اطراف آنرا منازل مردم احاطه کرده است،‌درتصویر دیگر استخر بزرگی درجلوی بقعه دیده میشود. که اکنون ازوسعت آن بی‌اندازه کاسته شده است. دومرگان درباره این بنا نوشته است:

 «جالب‌ترنی بناهای تاریخی آمل بدون تردید مسجد میربزرگ می باشد،‌این مسجد درغرب بازار فعلی واقعشده، ازآجر پخته با پوشش درونی و برونی از کاشی آبی‌رنگ (مینائی) ساخته شده است. نما مرکب ازیک در بزرگ بیضی، با دودر کوچکتر درسمت چپ و راست، جملگی آنها با یک کتیبه دراز از کاشیهای مینائی رنگ و بخط عربی کوفی تزئین شده‌اند. اضلاع طرفین که فقط یکی ازآنها وخوب محفوظ مانده تزئینات رنگارنگ ندارند،‌تنها زوایای آنها کاشی میناکاری است، درسالن بزرگ که مربع است و چهارضلع آن توسط چهار در منفذ یافته است دیوارها مزین به  کاشی های زمینه زرد با حاشیه سیاه خاکستری به ارتفاع 240 سانتی‌متری میباشند دربالا تزئینات زرد و سیاه قرار گرفته، ‌سپس درزیر قسمت مقعر گنبد،‌یک کتیبه عربی پهن که با سفید روی آبی نوشته شده، قرار دارد.

می گویند گنبد که تقریبأ جمله تعمیر و ازنو ساخته شده، سابقا" از خارج پوشیده از ورقه‌های نقره بوده است. در چپ و راست سالن بزرگ،‌اطاقهای کوچکتر ازآن مزین به کاشی های زرد همراه باگلهای ظریف قرار دارند. اطاقهای زیر امروز دروضع بسیار بدی‌اند. سابقأ بعضی ازآنها بسیار مجللانه مزین به مینا بوده است. اطاق کوچک مرکزی بیشتر از بسیاری ازآنها دقت و مواظبت می شده است.»

رابینو نیز شرح جامعی درباره بقعه مذکور داده است که مختصر بآن اشاره می کنیم:‌«بقعه آن بزرگوار زیبا و پرهیبت است،‌قبر دروسط واقع و ازصندوق چوبی پوشیده شده است که فعلأ فقط چهارچوبه آن باقیست، براین چهارچوبه اشعاری از محتشم منقوش است که باخطی عالی نوشته شده و حروف آنرا مذهّب کرده‌اند و زمینه آن برنگ آبی تند بوده است.»

بقعه امامزاده ابراهیم ـ ساختمان این امامزاده به شیوه برج ساخته شده و دارای بدنه آجری و گنبد مخروطی شکل میباشد، دراین بناچند کتیبه برروی در و صندوق چوبین آن بخط رقاع حک شده است،‌تاریخ سال 925 هجری در روی صندوق مرقد خوانده میشود،‌اهمیت این بقعه تاریخی گذشته ازنظر معماری وشیوه ساختمانی به علت دارابودن آثار نفیس چوبی آن از قبیل در وصندوق است، خوشبختانه کتیبه‌های این بنا حفظ شده است

 طبق مفاد کتیبه، این بقعه متعلق به ابومحمد ابراهیم از فرزندان حضرت امام موسی کاظم (ع) می باشد. صورت کتیبه درامامزاده ابراهیم درآمل بدین شرح است: «قفل درب الکعبه بگشا یا مفتح‌البواب هذا الروضة المقدسه انهم الابرار العالم ابومحمد ابراهیم الملقب بالاطهر والکاظم واخیه المعالی یحیی وامهما اللهم صل‌علی ابی و علی ابومحمد ابراهیم ابن‌امام الحمام الموسی حجةالله‌بن امام ابوجعفر محمدالتقی بن الامام الغریب المدفون بارض طوس الامام علی‌بن موسی‌الرضا فی شهر شوال 925.»

بقعه امامزاده عباس واقع در 2 کیلومتری ساری «این بنا از لحاظ دارابودن گنبد مخروطی شکل آجری و شیوه ساختمانی دارای اهمیت تاریخی و صنعتی می‌باشد. در روی صندوق چوبی منبت آن تاریخ سال 897 هجری حک شده است. دراینبقعه سه تن از امامزادگان بنام امامزاده عباس و محمد و حسن مدفون می‌باشند ـ نجار صندوق این بقعه طبق امضاء آن: شمس‌الدین بنا این احمد نجار ساروی بوده است»

«نقل از کتاب فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران ص 139» (هنرومردم،دوره 11، ش 129و130 -تیرومرداد 52: 26-32 )

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد