رقص های ایرانی(سمای ایرانی)


این مطلب درخواست شده از خانوم زهرا فتحی...



رقص های ایرانی (سمای ایرانی)



                                  



(فقط سعی کنید زیاد به این عکس نگاه نکنید چون ممکنه سرتون گیج بره!!!! )


بعضی چیزها هست که نشانه های فرهنگ و هنر یک ملت به شمار می آید.چیزی که مسلم هر ملتی سعی می کنه با معرفی اونها به دیگر کشورها فرهنگ خودش را فریاد بزنه.

یکی از نشانه های فرهنگ و هنر ایرانیان نیز تنوع موسیقی و رقص در این کشور بوده است که پایه در تفکر ایرانیان در خوش بودن در دو روز دنیا داشته است.


بگردان ساقیا جام لبالب                               بیاموز از فلک دور دمادم

اگر دانی که دنیا غم نیرزد                            به روی دوستان خوش باش و خرم

غنیمت دان اگر دانی که هر روز                   ز عمر مانده روزی می​شود کم

منه دل بر سرای عمر سعدی                     که بنیادش نه بنیادیست محکم

برو شادی کن ای یار دل افروز                      چو خاکت می​خورد چندین مخور غم


(سعدی)



رقص پارسی (سمای پارسی)
 

 

                 

  

از کوچکترین ذره عالم تا بزرگترین آن که در ذهن انسان می گنجد و متصور است ، همه با نظم و آهنگی خاص و موزون در حال حرکت و رقصند .

 

رقص یعنی نیایش و ستایش وجود از موجود ، رقص های کهن آیینی ونیایشی هر قوم و ملتی ، ارتباط او را با مبدا جهان بیان می کند .«چنین به نظر می رسد که نیایش اصولا کشش روح است به سوی کانون غیر مادی جهان». وقتی دستها به هم گره می خورند یا حلقه می شوند و نفس ها هماهنگ و با یک صدا بیرون می آیند ، وحدت آفرین است و می توان ریشه ی فعالیت اجتماعی و قومی را از آن شناخت.

 

رقص اشتراک پیوندی عاطفی است و به معنای مشارکت انسان در حرکت کائنات می باشد. مراسم کهن آیینی و نیایشی با رقص پدید آمد و به کمک هنر نمایش جوهره خود را بیان کرد.

 

بن مایه (محتوی) رقص ، عشق است ، عشقی که کل کائنات را به حرکت وا می دارد.در واقع بشر با رقص ،یینی و نیایشی توانست به اجتماعی شدن برسد.«تاریخ هنر گواه است که بشر از ابتدای خلقت به کمک رقص و ریتم موفق گردید به کارهای خود نظم بخشد. رقص و موسیقی به طبیعت آدمی ، جلوه انسانی می بخشد.»

 

گزنفون در کوروش نامه به دوران ماد اشاره دارد و می نویسد که شاه خود نیز گاه گاه در برابر دوستان ، به پایکوبی و دست افشانی بر می خواسته است. همچنین در تاریخ شاهنشاهی هخامنشی نوشته اولمستد آمده است : سالی یک بار در جشن مهرگان فرمانروای هخامنشی  می بایست میگساری کرده و رقص پارسیانه کند.که این رقص بازمانده ای از رقص جنگی ادوار پیش از هخامنشی بوده است.

 

بر تایید این نظریه می توان به نقشی در تخت جمشید استناد کرد که در بالای دخمه یا استوان دان ها نگاشته شده است .در قسمت زیرین مراسم تقدیس آتش توسط نماینده زمینی اهورا مزدا ، مردانی با رقص دسته بند مشاهده می شوند.

 

پس از حمله یونانی ها و رومی ها به ایران و در آمیختن فرهنگ ایرانی و یونانی و تشکیل فرمانروایی سلوکی و اشکانی ، در شیوه زندگی و آیین های مردم ایران دگرگونی هایی روی داد و آیین های یونانی در میان مردم ایران رواج و گسترش یافت . ایرانیان به ویژه پارتی ها ، با سختگیری هایی که درباره زنان و دختران خود داشتند ، از آوردن آنان به بزم ها و میگساری ها سخت خوداری کردند و برای ساقی گری و رقص ، زیبا رویان یونانی و رومی را می گماشتند . رقص هایی که که در این بزم ها همراه با موسیقی انجام می گرفت ، بیشتر به وسیله روسپیان یونانی بود و با رواج این کار ، رقص نزد ایرانیان از پایگاه والای خود فرود آمده ، کاری پست شمرده شد و زنان و دختران ایران زمین در بزم های زنانه نیز از رقص و پایکوبی خودداری کردند و آن را به روسپیان و رقصندگان مزدور یونانی واگذار کردند. 

 

                                 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد